نظر میترا برتون برای کتاب صوتی چشمهایش

چشمهایش
میترا برتون
۱۴۰۴/۰۷/۱۷
00
شخصیت اصلی داستان زنی است به نام فرنگیس که تصویرش، پرده نقاشی شده. تصویرگر او، استاد ماکان نقاش است که علاوه بر نقاشی، دستی نیز بر سیاست دارد و در نهایت نیز منجر به تبعید او میگردد. زن اشراف زاده، عاشق استاد نقاش میشود. ماکان مردی است مرموز که اگثر تصویرگری هایش نقشهایی است که از توده مردم میکشد. شاهکار او “پرده چشمهایش” است که خود رازی بزرگ در دل نهفته دارد و بازگشودن همین راز است که “چشمهایش” را میسازد. داستان در زمان ایران آشفته و پر آشوب پهلوی اول انفاق میافتد و روایتگر عشقی است که بین آن دو رخ میدهد، اما در نهایت این استاد است که باید بین عشق و مسئولیت اجتماعی خودش، “انتخاب” کند…داستان با روایت دانای کل نقل میشود با این تفاوت که دانای کلی تنها ناظری است بر انفاقات، او اجازه میدهد شخصیتها خودشان باشند و خودشان داستانشان را روایت کنند. به عبارتی نویسنده از تکنیک “روایت در روایت” در کتاب استفاده کرده است. روایت داستان کمی یکنواخت است و شاید خواننده را دچار خستگی کند. از نظر من جاذبه و کشش آن برای یک رمان کم است. موضوع کمی تکراری است و پایانی قابل پیش بینی دارد. کتاب از نظر منتقدان شاهکار بررگ علوی محسوب میشود و با وجود همه کم و کاستی هایش، خواندنش شاید خالی از لطف نباشد.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.