کتاب سرگرم کننده‌ای بود ولی در نهایت دلسردکننده به پایان رسید پر از عیب و ایراد و ابهام و یه عالمه سوال بی جواب. بلاخره نفهمیدیم دلیل مرگ جنیفر خودکشی بود یا کشته شد؟ انگار نحوه‌ی قتل خاصی داشته که مادر به تام گفته بود ابدا به دختر کوچکترمون نگو و برای اینکار قسمش داده بود. جک کینگ کی بیود و جرمش چی بود و بابت چی متاسف بود و در کشو دنبال چی میگشت؟؟ چرا پلیس تشخیص نداد علت مرگ ۲ دختر در ماشین بخاطر تصادف با ماشین دیگری بود؟
و یه نکته‌ی بسیار بسیار عجیب دیگه ک مخاطبو مسخره فرض کرد این ک ماشین پدر جینی در آب دریاچه ب دلیل بارش باران غرق شد اما الان پنج ساله ک کسی متوجه یه ماشین در اون بخش نشد؟!!!
براندون مرد ورزشکاری که به راحتی ۲نفر رو کشته چه ساده به مونیکا اعتراف کرد!! خیلی خوبتر میشد اگر الی و اون شاگردش که دعوا کرده بودن هرکدوم شرح حکایت مفصلی از اون چه که روی داده بود بیان میکردن. یا دوس داشتم‌ی یادداشت خودکشی از جنیفر بجا می‌موند ک بفهمیم چی تو سرش میگذشت. چرا دلیل دل درد‌های گاه و بیگاه و حالت تهوع مونیکا هرگز مشخص نشد که بخاطر بارداریه یا سقط؟
چرا الی بخاطر براندون که نامزدش بود و مشخصا خیلی دوسش داشت شاگردشو زد اما بعد از هم جدا شدن؟ یا اگه باهم بودن چرا ۵ساله که مجهول و گمنام فقط بعنوان ۲تا نامزد گاهی بیرون میرنو کافی میخورن؟
متاسف میشم برای وقت و انرژی که برای بعضی کتابا میذاریم اما نهایتا ازش پشیمون میشیم. بقول دوست عزیز زندانی‌مون:
عجب بابا عجب!!!
و یه نکته‌ی بسیار بسیار عجیب دیگه ک مخاطبو مسخره فرض کرد این ک ماشین پدر جینی در آب دریاچه ب دلیل بارش باران غرق شد اما الان پنج ساله ک کسی متوجه یه ماشین در اون بخش نشد؟!!!
براندون مرد ورزشکاری که به راحتی ۲نفر رو کشته چه ساده به مونیکا اعتراف کرد!! خیلی خوبتر میشد اگر الی و اون شاگردش که دعوا کرده بودن هرکدوم شرح حکایت مفصلی از اون چه که روی داده بود بیان میکردن. یا دوس داشتم‌ی یادداشت خودکشی از جنیفر بجا می‌موند ک بفهمیم چی تو سرش میگذشت. چرا دلیل دل درد‌های گاه و بیگاه و حالت تهوع مونیکا هرگز مشخص نشد که بخاطر بارداریه یا سقط؟
چرا الی بخاطر براندون که نامزدش بود و مشخصا خیلی دوسش داشت شاگردشو زد اما بعد از هم جدا شدن؟ یا اگه باهم بودن چرا ۵ساله که مجهول و گمنام فقط بعنوان ۲تا نامزد گاهی بیرون میرنو کافی میخورن؟
متاسف میشم برای وقت و انرژی که برای بعضی کتابا میذاریم اما نهایتا ازش پشیمون میشیم. بقول دوست عزیز زندانی‌مون:
عجب بابا عجب!!!