نظر پریسا تیموری برای کتاب صوتی جهنم، بهشت

قصه در مورد یه خانواده بود که در امریکا زندگی میکنن و به یک جوانی که دانشجو و به کشورشون اومده کمک میکنن وباهاش رفت و امد زیاد پیدا میکنن که همشهری مادر خانواده‌ام بوده طی این رفت و امد‌ها با توجه به اختلاف تفکرو دیدگاه بین پدر و مادر خانواده مادر با این جوان رابطه صمیمی برقرار میکنه و بعد از ازدواج این پسر دچار حسادت و ناراحتی میشه در اخر داستان و در زمان پیری میان خودش و همسرش عشق به وجود میاد و زندگی خوبی پیدا میکنه. در کل این رفت و امد‌ها و روابط باید یه چهار چوبی داشته باشه در غیر اینصورت برای هر فردی ممکنه پیش بیاد در این روابط هر طرف سعی میکنه فقط ظاهر و ویژگیای خوبشو نشون بده در صورتی که با گذر زمان ادم متوجه میشه همسر خودش ویژگی‌های خیلی ارزشمند تری داشته... و در اخر مادر دیدگاهشو عوض میکنه واز این خاطرات و تجربه هاش برای درس و ارام کردن دخترش استفاده میکنه که در کل با فرهنگ ایرانی اخر داستان مغایرت داشت