این کتاب واقعا محشر بود من وقتی میخوندمش تک تک صحنه هارو توی ذهنم میدیدم و خیلی غیر قابل پیش بینی بود اصلا انتظار نداشتم یاسی که اینقدر غزل و دوست داشت و میدید بخاطر سروش چقد اذیت شدو افسرده شد بخاطر یه حسادت مسخره بزنه سروش رو بکشه بعدهم با هاش هم خونه بشه وغزل بخاطرش بره تو باند خلافکارا و آخرش هم نویدو یاسی که یه زمانی عاشق هم بودن به جایی برسن که همدیگه رو بکشن
و دلم خیلی برای فرزین سوخت به عشق کسی بزرگ شد که هیچ وقت نخواستش ولی آخرش قشنگ بود یه غزل دیگه، یه سروش دیگه، یه عشق دیگه، یه طلسم دیگه
واقعا قشنگ بود
دست نویسنده درد نکنه
و دلم خیلی برای فرزین سوخت به عشق کسی بزرگ شد که هیچ وقت نخواستش ولی آخرش قشنگ بود یه غزل دیگه، یه سروش دیگه، یه عشق دیگه، یه طلسم دیگه
واقعا قشنگ بود
دست نویسنده درد نکنه