نظر Kowsar برای کتاب بهشت، جهنم

بهشت، جهنم
Kowsar
۱۴۰۴/۰۵/۳۰
00
روند داستان خیلی قابل پیش بینی بود، اینکه یه مرد جوان از خانواده ثروتمند که هرگز تنها نبوده و نه فقط غذا بلکه یه لیوان آب هم برای خودش نذاشته به اولین زن همزبون و هم فرهنگش نزدیک بشه که هرروز فقط باهاشون غذا بخوره و سرگرم بشه و هرگز تو هزینه ها مشارکت نکنه و وقتی عروسی کرد، همه اینها رو با یکی دیگه انجام داد. نفهمیدم چرا مادر قصه وقتی دید بعد عروسی اینقدر تابلو ازشون دور شده، اون به سمت بردارشوهر و عروسش نرفت برای ارتباط مجدد؟ نویسنده شکاف بین نسلی رو خوب توصیف کرد و اینکه مادرش آخرش قبول کرد که بالاخره اومدن آمریکا و دیگه هند نیستن
هیچ پاسخی ثبت نشده است.