نظر شهرزاد خالقی برای کتاب پرتقال کوکی

اگه تا حالا کتاب پرتقال کوکی رو نخوندی بدون که داری یکی از عجیب ترین و تأثیرگذارترین رمان های قرن بیستم رو از دست می دی رمانی که هم می تونه ته دلتو خالی کنه هم ذهنتو پر از سؤال کنه تو این نقد می خوام برات از تجربه خودم از خوندن این کتاب بگم از شوک هاش از فلسفه اش از زبان خاصش و از اینکه چطور باعث شد بارها کتابو ببندم نفس عمیق بکشم و دوباره برگردم سراغش یکی از چیزهای خیلی خاص پرتقال کوکی زبان نادست هست یه زبون ساختگی که ترکیبی از انگلیسی روسی عامیانه و اصطلاحات ساختگی خود الکسه اولش سخته ممکنه هر چند جمله یک بار بری دنبال معنی کلمه ها اما جالب اینجاست که بعد بدون اینکه بفهمی این زبان می ره تو مغزت و شروع می کنی به فهمیدنش این خودش نشون دهنده ی نبوغ برجسه اون نه فقط یه داستان عجیب تعریف کرده بلکه یه دنیا ساخته با زبون و منطق خودشالکس یکی از پیچیده ترین شخصیت هایی ه که می تونی تو یه داستان پیدا کنی تو یه جاهایی از کتاب ازش متنفر می شی چون کاراش واقعاً نفرت انگیزه اما عجیب اینجاست که وقتی دولت تصمیم می گیره اون رو اصلاح کنه یهو دلت براش می سوزه چون می بینی که از یه آدم شرور داره یه موجود بی اراده و افسرده ساخته می شه برجس نمی خواد ما الکس رو قهرمان ببینیم ولی می خواد ما رو مجبور کنه با این حقیقت تلخ روبه رو بشیم که انسان پیچیده تر از خوب و بده و اینکه جامعه گاهی با نیت خوب بدترین جنایت ها رو مرتکب می شه پرتقال کوکی فقط درباره ی یه خلافکار جوون نیست یه نقد تند و تیز هم هست به سیستم های قدرت دنبال کنترل انسان ها هستن و در آخر با این جملات کتاب تموم میکنم خوبی از درون میادخوبی چیزیه که باید انتخاب کرداگر انسان توانایی انتخاب نداشته باشه دیگه انسان نیست