نظر آذرخش برای کتاب رستگاران

کتاب شامل ۴ داستان کوتاه بود. داستان اول شرح زندگیِ زنی که همسرش او و پسرش رو ترک و به خارج از کشور سفر میکنه، زن بدنبال شغلی برای تأمین هزینه های زندگی و بیماریِ پسرشه، با وجود سختیهای بسیار اما امید و تلاشش رو به عشق پسرش از دست نمیده، هر چند در پایان دچار حادثه ای تلخ میشه. داستان دوم شرح زندگی و ماجرای عاشقانه ی مرد کولبَریست فقیر که عاشق همسر و بچه هاشه، مردی بسیار پرتلاش و متعصب که با وجود داشتنِ پدرزنی پولدار متکی به خودشه، با وجود ضعف مالی و فقر اما خانواده ای خوشبختند، امامرگ شیرینی این خوشبختی رو تلخ میکنه. داستان سوم ماجرای پسری ۱۴ ساله و فقیره که پدرشو در دریا از دست میده، او برای تأمین مخارج زندگی و نیازهای مادر بیمارش به ماهیگیری میپردازه. پسر همه ی توانش رو بکار میبره تا با صید مروارید و فروشش پول زیادی بدست بیاره تا مادرشو درمان کنه، در این راه نه تنها ناامید نمیشه که جسارت، شهامت و اعتماد بنفس و تلاش زیادش باعث موفقیتش میشه اما دیگه خودش نیست که مزه ی شیرین موفقیتشو بچشه. داستان چهارم هم داستان زوجی عاشقه، زن در سانحه تصادف زیبایی صورت و توان پاهاشو از دست میده و دچار افسردگی و ناامیدی میشه، اما همسرش با وجود موقعیتهای زیادی که داشت اما با وفاداری به عشقشون در کنارش میمونه و تنهاش نمیذاره. نگارشی خوب و شیوا، اما زیاده گوییها و تکرار ملال آور بود. سپاس.