اول از همه از اجرای فوق العادهی گوینده خانم متین بختی تشکر میکنم که برای هر شخصیت یک مدل گویش و لحنه منحصر به فردیو اجرای کرد، از نظر روانشناختی هرکدوم از شخصیتهای داستان با چالشهای رفتاری و تربیتی کلنجار میرفتن که به نظرم همشون به ریشه یعنی خانواده برمیگرده، اعتماد به نفسی کاذبی که همخونهی اما داشت که با توصیههای مادرش به این شکل رفتار میشد، یا شخصیت اصلی داستان، اما، که به خاطر نداشتن اعتماد به نفس دچاره مشکل و خود کم بینی شده بود بخاطر اینکه احساس میکرد مورده حمایت هیچ کس نیست
و همه اونو یه آدم بیخودو بی عرضه میدونن، حمایتی که از طرف پدر مادر باید ازش میشد در وقت و زمان مناسب صورت نگرفته بود ولی در عوض از اون دختر دایی ایکبیریش حمایت کرده بودن، خانواده نقش بسیار اساسی در رونده زندگیه فرزندشون دارن و باید اول همه فرزنده خودشونو الویت قرار بدن به نیازها و خواستههای اون رسیدگی کنن، حمایت مالی از شروع کسبو کار میخوان بکنن باید برای فرزنده خودشون باشه نه کس دیگه، پدر و مادر با دلسوزی بیخود برای دیگران و نادیده گرفتن نیازها و عواطف فرزندشون اونو با چالشها و اختلالات بی شماری دچار میکنه که نه تنها در زندگی شخصی و عاطفی بلکه در زندگی کاری خودش هم دچاره مشکل میشه و نمیتونه راحت اعتماد به نفس لازمو داشته باشه.
و همه اونو یه آدم بیخودو بی عرضه میدونن، حمایتی که از طرف پدر مادر باید ازش میشد در وقت و زمان مناسب صورت نگرفته بود ولی در عوض از اون دختر دایی ایکبیریش حمایت کرده بودن، خانواده نقش بسیار اساسی در رونده زندگیه فرزندشون دارن و باید اول همه فرزنده خودشونو الویت قرار بدن به نیازها و خواستههای اون رسیدگی کنن، حمایت مالی از شروع کسبو کار میخوان بکنن باید برای فرزنده خودشون باشه نه کس دیگه، پدر و مادر با دلسوزی بیخود برای دیگران و نادیده گرفتن نیازها و عواطف فرزندشون اونو با چالشها و اختلالات بی شماری دچار میکنه که نه تنها در زندگی شخصی و عاطفی بلکه در زندگی کاری خودش هم دچاره مشکل میشه و نمیتونه راحت اعتماد به نفس لازمو داشته باشه.