نظر م مسعودی برای کتاب نفرین سانی بروک

نفرین سانی بروک
م مسعودی
۱۴۰۴/۰۵/۰۷
00
داستان جالبی بود و ماجراهای موازی زیادی برای تک تکِ افراد حاضر در داستان اتفاق افتاده بود که جمع و جور کردن و انسجام و وابستگی آن ها به یکدیگر انصافا قلم کارآمدی می خواست و این نشان از قدرت تمرکز نویسنده داشت و البته این گستردگی در نهایت سرنوشت بعضی از افراد را نیمه کاره رها کرده بود. در انتها آن چه که عینی و واقعی است این است که داستان هایی از این دست جو حاکم بر جامعه را به تصویر می کشد. نو جوان هایی که بدون هیچ اجازه و اختیاری از جانب والدین به بی راهه می روند و دچار اعتیاد و انحراف در روابط می شوند. آزادی های فردی که هیچ کنترلی بر آن نیست و عدم امنیتی که کودکان آسیب پذیر را از تعامل و اعتراف با والدین بازمی دارد. نویسنده تحت عنوان نفرین شدن و سرنوشتی که پدر جینی سزاوارش بود کشف حقیقت توسط مسئولین را ناتمام می گذارد و صرفا با یادآوری جینی در قالب خاطرات نوجوانیش اصل ماجرا را شرح می دهد و او را با گفتگوهای درونی و تبرئه خودش برای پنهان کردن واقعیت رها می کند. در نهایت جن (جنیفر) در پس چه ضربه ای به نا امیدی و اقدام به خودکشی رسیده بود روشن نشد. ساکنین محل هم هر کدام به دنبال آسایش فردی خانواده خود بودند و بیماری و سرگردانی همسایه ها و فرزندانشان را وقعی ننهادند. بهتر است بگوییم خود نویسنده هم به این نتیجه رسید که داستان را بدون نتیجه قابل قبول به پایان ببرد و این واقعیت زندگی سکولار و بدون اعتقادات اخلاقی است.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.