پیام اخلاقی ویکتور هوگو در این کتاب کاملا روشن است: «هرچه کنی به خود کنی»؛ و زیباست که هیچکس را نه تقدیس میکند نه تکفیر. نه ژان والژان که قهرمان اصلی داستان است کاملاً بیگناه به زندان افتاده و این سختیها را متحمل شده؛ و نه تناردیه که انقدر پست و حقیر است در داستان به عنوان شیطان معرفی میشود. برچسب «بینوایان» در ظاهر به امثال ژان والژان، فانتین و کوزت نسبت داده میشود؛ اما هرچه در قصه جلوتر میرویم، میخواهیم بدانیم چه کسی این وسط واقعاً بینواست اما افقهای فکری نویسنده در جای دیگری سِیر میکند. ویکتور هوگو فقر را به بیرحمانهترین شکل تصویر میکند و به عواطف خواننده آسیب میزند؛ اما نه برای جلب توجه و اشک ریختن، برای اینکه یک قدم ما را جلوتر ببرد و نشانمان بدهد فقری که واقعاً از آن حرف میزند، اول در فکر و قلب مردم اتفاق میافتد و بعد در جیبهایشان. جهل مردم نسبت به جامعه و خودشان از یک طرف، و استقبال حکومت از این ناآگاهی و پافشاری بر آن برای حفظ قدرت و ثروت از سمت دیگر، دو قطب ویرانگر پدیدهای هستند که در بینوایان پدید میآید.
با اینکه این نسخه نسبت به ترجمه آقای پارسایار ومستعان که مستقیم از زبان فرانسه ترجمه شده بسیار خلاصه تر هست ولی ترجمه روان این اثر با صدای قوی وفوق العاده آقای عمرانی عزیز باعث شد تا به همراه دختر ۹ سالم که بسیار علاقه به کتاب و داستانهای کلاسیک داره تجربه بسیار دلنشینی رو برامون فراهم اورد حتی من نسخه صوتی ترجمه آقای پارسایار رو هم دارم اما برای دخترکم حوصله سر بر بود. جذابیت اجرا چنان بود که سریال شش قسمتی این اثر رو به همراه دخترم دیدیم وتوصیه میکنم حتما ابتدا نسخهی صوتی کتاب رو گوش بدید بعد سریال رو ببینید.
با اینکه این نسخه نسبت به ترجمه آقای پارسایار ومستعان که مستقیم از زبان فرانسه ترجمه شده بسیار خلاصه تر هست ولی ترجمه روان این اثر با صدای قوی وفوق العاده آقای عمرانی عزیز باعث شد تا به همراه دختر ۹ سالم که بسیار علاقه به کتاب و داستانهای کلاسیک داره تجربه بسیار دلنشینی رو برامون فراهم اورد حتی من نسخه صوتی ترجمه آقای پارسایار رو هم دارم اما برای دخترکم حوصله سر بر بود. جذابیت اجرا چنان بود که سریال شش قسمتی این اثر رو به همراه دخترم دیدیم وتوصیه میکنم حتما ابتدا نسخهی صوتی کتاب رو گوش بدید بعد سریال رو ببینید.