نظر ترانه کمالی برای کتاب صوتی هیچ کس هرگز گم نمیشود

هیچ کس هرگز گم نمیشود
ترانه کمالی
۱۴۰۴/۰۴/۱۰
00
الیریا دختر جوانی ست که با اتفاق خودکشی خواهرش روبی، زندگیاش به دو نیمه تقسیم میشود؛ و در نیمهی دوم او به منتهای عدم تاب آوری میرسد: انگار دیگر نمیتواند هیچ نقابی را به صورت نگه دارد-حسی را سکوب کند-فقدانی را نادیده بگیرد-و پای زندگی بماند که برایش، تهی از هر معنایی ست! مخاطب پیوسته در دنیای ذهنی الی ریا هم پای او، در کنکاش است و میاندیشد چرا هیچ چیز او را راضی نمیکند؟ چه چیز او را، تا این حد سرخورده کرده که دست از زندگی بشورد؟ آیا هر روح حساس و هر ذهن جستجوگری محکوم به فروپاشی ست؟ محکوم به رها کردن است؟ آیا روبی به همین دلیل زندگی را ترک نکرده بود؟ آیا رها کردن همهی زندگی ش و راه افتادن پی «جستجوی آن معنا»، بی پشتوانه و پابرهنه، خود نوعی خودکشی نیست-اما از نوع بزدلانه ش؟ بی قراری ش برای یافتن دلیل و معنی تا آن جا ادامه میابد که او در نهایت میفهمد آنچه در ادامهی زندگی مهم است تنها «هیچ چیز» است؛ یک هیچ بزرگ که همهی ابعاد زندگی را در بر میگیرد: هم همهی آنچه در پی زندگی ست و هم پس آن! تنها آنجاست که آرام میشود و به زندگی باز میگردد. زندگی همهی ما پر از اشتباهات است، ملغمهای از انتخابهای اشتباه خودمان و آنهایی که توسط دیگران، تحمل ش، به ما تحمیل شده؛ اما آیا بهتر نیست انسان از هرجایی که میفهمد به خطا رفته، بازگردد؟ چند نفر از ما شجاعت این را داریم که آن را ترک کنیم؟ گرچه این کاری ست که اغلب مردم انجام نمیدهند و غلطها و اشتباهات را در توالی روزها به زور هر نقابی پنهان میکنند و حاضرند صرفا برای روبه رو نشدن با عواقب «آن اشتباه»، هر هزینهای را بپردازند-حتی وجود خود را!
هیچ پاسخی ثبت نشده است.