نظر محمدرضا برای کتاب صوتی تکثیر مهر، تکثیر شعر، تکثیر داد

تکثیر مهر، تکثیر شعر، تکثیر داد
اکرم حسینی نسب، فاطمه نوری
۲۱۶ رای
محمدرضا
۱۴۰۴/۰۴/۰۵
داستان در مورد زنی هست که به قبرستان میرود در آن جا مردی را میبیند که کاملاً سیاه پوشیده در کنار قبری چند پاتمه زده و اصلاً کان نمیخورد برایش کمی عجیب است و میخواهد بداند که او کیست خود زن بر سر مزار زن عموی خود آمده که تازه فوت شده زن عمو برایش مادری کرده و دخترهایش خواهرهای رضایی او هستند که اون مرثیه ای آماده کرده بود برای او خواند سپس تصمیم می گیرد نزد آن مرد برود اما وقتی صورتش را میبیند که او دارای چشمان قرمز پر از اشک است یمان میشود اما آن مرد میگوید مردن خیلی سخته.... زن میگوید مردن برای آن کس که مرده یا برای شما؟ مرد میگوید میخواهم پیغامی به شخصی بدی زن می گوید چرا خودش نمیدهد ناگهان زن عکس روی قبر و آن مرد را میبیند که چقدر شبیه هم هستند نکند اون یک روحاست تصمیم میگیرد برود اما در داخل ماشین آن مرد ظاهر میشود و میگوید پیغام داخل گوشیه زن گوشی را میبیند که متنی طولانی از عشقی قدیمی هست که به آن دختر نرسیده و مرده آن دختر خودش بوده و آن عشق قدیمی که بهش نرسیده آن مرد بوده
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟