با درود به کتابراه سفیر آگاهی
با داستانی کوتاه ولی به بلندای یک شب برای تفکر روبرو خواهید شدو با زنی متاهل آشنا میشوید و کسی که در همین شب هنگام در جستجوی نداشته هایش در سرمای هوایی زمستانه و برفی که بواقع طعنه به زندگی سردش دارد و نویسنده هوشمندانه از این فضا استفاده کرده!؟. تنهایی هایش.با پیاده روی در خیابانهای خالی یادآوری خاطرات گذشته و سگی سیاه و ناپیدا در شب به انتظار روز مینشیند سگی که چالههای بیوفایی شوهرش را هم پر میکند... آنقدر تنها که موسیقی گامهای خودش و سگش را مایه دلگرمی قلبش میکند بنظرم داستانی بلند.. فشرده در کلماتی کوتاه و عمیق بود... مثل چاه تنهایی
با داستانی کوتاه ولی به بلندای یک شب برای تفکر روبرو خواهید شدو با زنی متاهل آشنا میشوید و کسی که در همین شب هنگام در جستجوی نداشته هایش در سرمای هوایی زمستانه و برفی که بواقع طعنه به زندگی سردش دارد و نویسنده هوشمندانه از این فضا استفاده کرده!؟. تنهایی هایش.با پیاده روی در خیابانهای خالی یادآوری خاطرات گذشته و سگی سیاه و ناپیدا در شب به انتظار روز مینشیند سگی که چالههای بیوفایی شوهرش را هم پر میکند... آنقدر تنها که موسیقی گامهای خودش و سگش را مایه دلگرمی قلبش میکند بنظرم داستانی بلند.. فشرده در کلماتی کوتاه و عمیق بود... مثل چاه تنهایی