نظر مینو امیدی برای کتاب دیانه - جلد دوم

دیانه - جلد دوم
مینو امیدی
۱۴۰۴/۰۳/۲۳
10
با سلام نویسنده زحمت کشیده بودن ولی بهتر مطالعشونو بیشتر کنن یه نویسنده خوب و حرفهای کسی هست که اول خودش درکش از نوشتن و اطلاعاتش از نحوه نگارش و بیان جملات زیاد باشه اولا اشتباه که فراوون داشت اول داستان میگه پدربزرگ دیانه میگه باید بری خونه داییت و از دخترش مراقبت کنی و بشی ندیمه دخترش اولا ندیمه دیگه کلمه قدیمی و کهن و ما داریم یه داستان به روز میخونیم بعدا که دیانه تعجب میکنه میگه مگه داییم محرم نیست و بعد آقاجونش میگه احمدرضا پسر برادر مرحومم هست حالا اون دایی اون وسط چی بود نفهمیدیم هیچوقت یا اسمهای اشتباه یعنی حتی نویسنده خودشم نخونده ویرایش کنه یا ویراستار بعدش؟؟ یا دختری که از توی روستااومده از کجا تسبیح شاه مقصودی اصلو تشخیص میده مگه عتیقه شناس بوده؟؟ زمان که اصلا وجود نداشت که تو چه سالی اتفاق افتاده بعدم مگه هر کی روستایی هست بدبخت و تو سری خور و هست ایشون تا دیپلومم درس خونده دیگه هیچ دختر روستایی این مدلی که ایشون توصیف کردن نمیگرده اتفاقا خیلیم خوش تیپ هستن بعد بسیار کسل کننده تکرار مکررات خوابیدم با درد گردن بیدار شدم خوابیدن با بدن درد بیدار شدم باسوزش دستم بیدار شدم واقعا بعید از یه نویسنده بعد هر روز بهارکو میبرد تو اتاق تو وان آب میکرد حمام میکردن میومدن؟؟؟ یا ترکیه رفتن و پیدا شدن کران و شباهتش به احمد رضا چی بود؟؟ قرار بود چی بشه؟؟ بدون نبودن کران و این اضافات دیانه با پارسا ازدواج میکرد خلاصه که نقد وایراد زیاد که از حوصله خارج با تشکر از کتابراه
هیچ پاسخی ثبت نشده است.