باز هم اروین یالوم و باز هم خلق یک اثر جذاب که خواننده رو مشتاق به پایان رساندن آن میکند. ترکیب فلسفه و روان شناسی با یک اثر داستانی نه تنها از سنگینی و پیچیدگی سخنان فلاسفه میکاهد بلکه آن را به شکلی قابل فهم و گیراتر ارائه میدهد. شاید بهترین اثر اروین یالوم در خلق چنین آثاری، کتاب وقتی نیچه گریست باشد ولی بقیه آثار او نیز جذابیت کمتری ندارند.
تنها نقطه ضعف این کتاب در مقایسه با آثار نیچه گریست و مسئله اسپینوزا پایین بودن سطح بخش داستانی مربوط به خود شوپنهاور است که نه آن چنان رنگ داستانی دارد که مخاطب رو جذب کند و نه حتی به شکلی منصفانه به نقد شخصیتهای اصلی زندگی آرتور میپردازد. در این میان دفاع متعصبانه نویسنده از مادر آرتور شوپنهاور که عشقی مادرانه را از او دریغ کرد، آزاردهنده بود. این در حالی است که در اثر نیچه گریست، با یک داستان و در کتاب مسئله اسپینوزا با دو داستان تقریبا هم تراز (خود اسپینورا و آلفرد روزنبرگ) مواجه هستیم که جذابیت کتاب را در همه بخشها بهتر حفظ میکردند.
در آخر بابت ترجمه، صداگذاری و ارائه این اثر جذاب سپاسگزارم.
تنها نقطه ضعف این کتاب در مقایسه با آثار نیچه گریست و مسئله اسپینوزا پایین بودن سطح بخش داستانی مربوط به خود شوپنهاور است که نه آن چنان رنگ داستانی دارد که مخاطب رو جذب کند و نه حتی به شکلی منصفانه به نقد شخصیتهای اصلی زندگی آرتور میپردازد. در این میان دفاع متعصبانه نویسنده از مادر آرتور شوپنهاور که عشقی مادرانه را از او دریغ کرد، آزاردهنده بود. این در حالی است که در اثر نیچه گریست، با یک داستان و در کتاب مسئله اسپینوزا با دو داستان تقریبا هم تراز (خود اسپینورا و آلفرد روزنبرگ) مواجه هستیم که جذابیت کتاب را در همه بخشها بهتر حفظ میکردند.
در آخر بابت ترجمه، صداگذاری و ارائه این اثر جذاب سپاسگزارم.