نظر 📚 طاها احمدی 📚 برای کتاب 50 کروش

50 کروش
📚 طاها احمدی 📚
۱۴۰۴/۰۳/۰۳
10
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما کتاب دوستان و همکاران کتابراه. کتاب ۵۰ کروش راجب پسر بچه ایست که هر روز و هر روز در سرمایی که با برف به وجود آمده است به فروختن روزنامهها میپردازد. او با اینکه به درس خواندن مشغوله؛ ولی هر روز به سمت خانههای مردم میرود و با فروختن روزنامه بهشون اندک پول ناچیزی به دست میاورد. کسی که داستان را روایت میکند مردی تایپگر است که هر روز آن پسر برایش روزنامه به ارمغان میآورد. این پسر بچه روزی سرما میخورد؛ اما اولش از قبول کردن پولِ هدیه از مرد تایپگر پا عقب میکشد؛ زیرا خاطرهای ناگوار برایش قبلاً رخ داده که باعث شده فکر کند هر کسی به او کمک میکند قصد بدی دارد. در اینجا به نکتهٔ ناامن بودن جامعه برای بچههای کار اشاره داره. این کتاب در مجموع ۷ صفحهٔ متنی داره. در صفحه چهارم باید جملهٔ «چه لزومی داشت اینو به گه؟» تحصیح شود به «چه لزومی داشت اینو بگه؟» همچنین در صفحهٔ آخر باید جملهٔ «داداشم خواست بهتون به گم ببخشیدش.» تصحیح شود به «داداشم خواست بهتون بگم ببخشیدش.». در آخر سه نکتهٔ منفی وجود داشت که به همین دلیل یک امتیاز کمتر دادم.: اول اینکه چند غلط املایی وجود داشت. دوم اینکه در آخر نویسنده مرگ پسر بچه را به صورتی گنگ و نامفهوم ارائه داد. سوم اینکه در جملهٔ آخر صفحهٔ آخر گفته: «بعد از دادن پول راهش را کشید و رفت در حالیکه داد میزد: روزنامه، خبر.» این جمله میتونست به نوع بهتر خودش: «بعد از دادن پول در حالیکه داد میزد: «روزنامه، خبر» راهش را کشید و رفت. در آخر از خدای رحیم بخاطر آفریده شدن این جهان و شما دوستان عزیز که جهان را بسیار زیبا تر کرده سپاسگزارم. 🌹🌹🌹
هیچ پاسخی ثبت نشده است.