نظر فروغ حیدری برای کتاب از خاک و خاکستر

از خاک و خاکستر
فروغ حیدری
۱۴۰۴/۰۲/۲۸
00
به مکانى وارد شده بود، یا شاید تمام عمرش به سمت این مکان رفته بود، یا اطرافش چرخیده بود، ولى اژدهایى که موقعى مىخواست آن را بکشد، دیگر همان اژدهاىقدیمى نبود؛ اژدهاى شهوت و غرور و طمع، اژدهاى خودخواهى و جاهطلبى، اژدهاى میرایى و قدرتطلبى. اژدها رفته بود و عشق بىقیدوشرط و تمایل به فداکارى و تسلیم، کنارگذاشتن تمام نیازها و خواستهها به خاطر دیگرى، به جایش نشسته بود. به خاطر ایوا. انجیل، عشق و صلح که براى ابلاغش رنج کشیده و خدایى که براى خدمت به او تلاش کرده بود، هنوز یکى بودند.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.