نظر شهرزاد خالقی برای رمان مرغان خارزار (The Thorn Birds)

رمان مرغان خارزار (The Thorn Birds)
کالین مک کالو، محمدصادق شریعتی
۷۷ رای
شهرزاد خالقی
۱۴۰۴/۰۲/۲۷
مرغان خارزار، اصلاً از اون داستاناس که آروم آروم می‌ره تو جونت. انگار نه انگار اولش قراره همچین زلزله‌ای راه بندازه توی دلت. با اینکه حجم کتاب زیاده، ولی انقدر خوب و پرکشش نوشته شده که تا چشم باز می‌کنی، می‌بینی چندصد صفحه رو بلعیدی و دلت هنوز بیشتر می‌خواد.
قصه درباره‌ی عشقه. اما نه اون عشق لوس و بی‌دردسرِ توی فیلمای آبکی. درباره‌ی عشقیه که هم قدغنه، هم ممنوع، هم پیچیده، هم عمیق. یه عشقی که آدمو تا ته می‌سوزونه، ولی ازش نمی‌گذری. رابطه‌ی مگی و رالف، یه داستان ساده‌ی «دو نفر همو دوست دارن» نیست؛ یه مبارزه‌ست. یه کشمکش بین دل و عقل، بین خواستن و نشدن.
نویسنده (کالین مک‌کالوی) یه کاری کرده که کمتر کسی بلده: همه‌ی شخصیت‌هاش زنده‌ن. هیچ‌کدوم سیاه یا سفید مطلق نیستن. رالف رو همزمان می‌فهمی و ازش حرصت می‌گیره. مگی رو هم دلت می‌خواد بغل کنی، هم گاهی داد بزنی سرش که “بابا بسه دیگه! ” ولی خب، این یعنی چی؟ یعنی نویسنده واقعیت زندگی رو آورده وسط؛ زندگی‌ای که توش هیچ‌کس تصمیم آسون نمی‌گیره و هیچ راهی بی‌دردسر نیست.
خود داستان یه جور تمثیله. اون خارزار لعنتی که مرغ قصه می‌ره وسطش تا بخونه و با خارها جونش گرفته بشه، همون عشقیه که آدمو می‌کشه ولی ولش نمی‌کنی. چون انگار اون یه‌ذره خوندن، اون یه‌ذره حس کردن، می‌ارزه به همه‌ی دردش.
مرغان خارزار یه حماسه‌ی عاطفیه. نه فقط یه داستان عشقی، بلکه یه داستان درباره‌ی سرنوشت، درباره‌ی زن بودن، خواستن، ساختن، از دست دادن و باز ادامه دادن. یه داستان درباره‌ی اینکه گاهی نمی‌تونی مسیرتو عوض کنی، فقط می‌تونی تو همون مسیر، با درد و عشق و امید بری جلو
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟