نظر عامر دهقانی برای کتاب صوتی گربه زیر باران

ی داستان قدیم هس ک مهمان یک شخص رو میبرن پیش قاضی به جرم قتل!! قاضی چنتا سوال میپرسه و اما متهم نمیتونه ثابت کنه!! قاضی دستور میده تا روز دادگاه بعد زندانیش کنن!! میزبان درخواست میکنه ک مهمانش رو ببره خونه و روز دادگاه اونو بیاره میزبان از آن جا که آدم شناس و قابل اعتمادی بود قاضی درخواستش رو قبول میکنه اما ب یک شرط! که میزبان با مهمانش در این مورد هیچ صحبتی نکنه و هیچ مشورت یا راهکاری نده میزبان هم قسم میخوره ک همچین کاری نکنه!!! خلاصه ماجرا میزبان چون قسم خورده بود نمیتونست مستقیم ب مهمانش صلاح بده ازینرواز یک گربه استفاده کرد و گفت گربه نافهم آدم بفهم و اینجوری بهش مشورت میداد!! زن در این داستان از گربه استفاده میکنه تا ب شوهرش بفهماند