کتاب جالبی بود. ارزش یکبار خوندن رو داره. کتاب سایههای آرزو به قلم فریبرز یدالهی حکایت انسان سرآسیمه امروز است که نجواهای عاشقانهاش به مناجات تبدیل میشود.
در این دفتر کلام ساده و روشن که چون آب سیال و روان است شور و شوق جوانی را تداعی میکند. درخت، گل، سبزه و طبیعت هریک تشخص و جانی دیگر میبایند. شک و ایمان، ترس و امید در هم میآمیزند تا حال آدمی را به نمایش گذارند که گاه خود نمیداند چه میخواهد و چه میتواند ولی میل به پرواز و رفتن سوی خانه را همچنان در سر دارد.
عالیی
در این دفتر کلام ساده و روشن که چون آب سیال و روان است شور و شوق جوانی را تداعی میکند. درخت، گل، سبزه و طبیعت هریک تشخص و جانی دیگر میبایند. شک و ایمان، ترس و امید در هم میآمیزند تا حال آدمی را به نمایش گذارند که گاه خود نمیداند چه میخواهد و چه میتواند ولی میل به پرواز و رفتن سوی خانه را همچنان در سر دارد.
عالیی