نظر Azadeh Sheibani برای کتاب صوتی حسن کچل

حسن کچل
مهدی رضایی، علی شمسی
۱۶۲۵ رای
Azadeh Sheibani
۱۴۰۴/۰۱/۱۶
داستات یه پسر تنبل و کچل به نام حسنه که با مادربزرگش زندگی میکنه و اون جز خوردن و خوابیدن کاری نمیکنه تو خونه
مادربزرگش از دست حسن خسته میشه یه روز یه تعداد سبب میچینه با فاصله تا حسن بخاطر خوردن سیبها دنبال اونا راه بیوفته و از خونه بره بیرون
وقتی میره بیرون مادربزرگ درشو میبنده بهش یه تخم مرغ و ارد و آب میده تو یه خورجین و میگه برو دنبال یه کاری
اونم مجبور میشه بره و به یه دیو برخورد میکنه و باهلش مسابقه میده و دیو یه سنگو خرد میکنه با دست و حسنم آردو از کیف میپاشه مثلا سنگو خرد کرده و بعد دیو سنگیو تا دورها پرت میکنه و حسن گنجشکی که تو راه لای شاخه‌ها گیرکرده رو تو کیفش گذاشته بود بجای سنگ پرتاب میکنه و گنجشک تا دورها پرواز میکنه و دیو تصور میکنه حسن خیلی قدرتمنده و فرار میکنه بعد حسن به یه قصر میرسه که برای شاه دیوهاست و با اونم مسابقه میده و برنده میشه و با هوش و ذکاوتش صاحب قصر پر از جواهرات میشه و میره و مادربزرگشم به اون قصر میاره و با هم به خوشی زندگی میکنن.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟