نظر فریبا نوروزی برای کتاب صوتی آنیوتا

آنیوتا
فریبا نوروزی
۱۴۰۴/۰۱/۱۴
00
داستان کوتاه ولی بسیار خوبی بود معمولا داستانهای آنتوان چخوف از وسط شروع میشن و لی چیزهای خوبی رو نشون میدن این داستان یه پزشک جوان بود که داشت در اتاقی با دوستش آنیوتا زندگی میکرد و برای رشته پزشکی درس میخواند. در این زمان آنیوتا بود که همراه سختیهای زندگی پسر جوان زندگی میکرد و مشکلات را تحمل میکرد و به او محبت میکرد ولی پزشک جوان در رویاهایش مطب و بیمارانش را میدید و زندگی با زنی فوق العاده را تصور میکرد یعنی در رویای او آنیوتا هیچ جایی نداشت و باید کنار گذاشته میشد و از آنیوتا همانند یه پله استفاده کرده بود. متاسفانه آدمهای بامعرفت مثل این پزشک هستند. آدم نابینای بی معرفتی که بعد از بینا شدن اولین چیزی رو که میندازه دور همون اعصاییی هست که باهاش در موقع نابینایی راه میرفته. متاسفانه همه آدمها لیاقت مهربونی و محبت رو ندارند.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.