کتاب کوتاه صوتی شب هنگام اثر مونیکا مارون با ثدای قشنگ راوی خیلی دلانگیز و دلچسب است و ترجمه حمید زرگرباشی هم خیلی قشنگ این کتاب کوتاه را ترجمه کرده است حین شنیدن داستان صدای خش خش برف صدای سگ خانم جوان و صداهایی که میآید واقعا صحنه را برای شنونده تداعی میکند زن با سگ سیاهاش احساس میکند که فاتح شب است چون شهر در سکوت و برف فرو رفته است زن از هر مسیری که مبگذرد یادآور داستان یا خاطرهای است که شیرینی داستان هم به همین است.
ه
خیلی لذت بردم بشنوید و لذت ببرید این کتاب را میتوان در طی یک پیاده روی کوتاه یا رانندگی یا انجام کارهای منزل گوش کرد و لذت برد.
متشکرم از کتابراه بابت این اثر دلجسب
ه
خیلی لذت بردم بشنوید و لذت ببرید این کتاب را میتوان در طی یک پیاده روی کوتاه یا رانندگی یا انجام کارهای منزل گوش کرد و لذت برد.
متشکرم از کتابراه بابت این اثر دلجسب