سلام،
خیلیها مدام میگن کتاب کش دار شده، منم موافقم، اما پیچیدگی اثر باعث میشه نیاز به فلش بکهای زیادی داشته باشه. چیزی که من رو اذیت کرد، میزان بالای جزئیات در فلش بکها بود. از نظر ادبیات کتاب مثل همیشه دارای توصیفاتیه که شما رو به دنیای جادویی خودش میبره. دیالوگهای شخصیتها حالا بیشتر شامل مسائل مهم شده.
بنظرم یکی از نکات مثبت این جلد، پرداختن مجدد به نقش اصلی بود و یه توصیف خیلی دقیق تو کتاب از آریا وجود داشت: قدرتهای زیاد، بدون اینکه بدونه چطور دقیقا ازشون استفاده کنه. با کله رفتن به سمت دشمن، بدون برنامه.
واقعا انتظار داشتم بعد هشت جلد دیگه این دو مورد به حدی تو آریا کمرنگ بشن که لازم نباشه کسی بهش گوشزد کنه.
نوسانهای قدرت آریا هم با وجود دلایلی که کتاب میاره، بازهم گاهی قابل قبول نیستن. تکلیف احساسات عاشقانه آقا هم که هنوز معلوم نیست. اون همه تو جلد ۵و ۶ و همین جلد صرف احساسات صوفیا شد، ولی راحت از کنار احساسات آریا گذشته میشه. داخل این جلد مجددا با فلش بکها روابط خفقان رو با پارسیس و دینارگل دیدیم و همچنین فهمیدیم که چطور به دربار شاه کاظم وارد شدن.
فصل حقیقت، واقعا یک تناقض بزرگ رو رفع کرد: اینکه ما تا حالا فکر میگردیم چرا خفقان والدین آریا رو کشته؟ و تواین جلد معلوم شد که قتل خاندان زناهره بیشترش کار عالم نباتی بوده. ظاهرا افرادی که برای پریزاد دندون تیز کرده بودن خیلی بیشترن! به سوالی که مدتها داشتیم مبنی بر سرنوشت سورنا، پاسخ داده شد، اما در عوض سرنوشت تانیا یا همسر سورنا که جاسوس بود، نامعلوم مونده. خیلی خوشحالم که نویسنده بالاخره از کیارش استفاده کرد، واقعا از اعضای قدیمی و دوست داشتنی مجموعه بود که حیف بود فراموش بشه...
خیلیها مدام میگن کتاب کش دار شده، منم موافقم، اما پیچیدگی اثر باعث میشه نیاز به فلش بکهای زیادی داشته باشه. چیزی که من رو اذیت کرد، میزان بالای جزئیات در فلش بکها بود. از نظر ادبیات کتاب مثل همیشه دارای توصیفاتیه که شما رو به دنیای جادویی خودش میبره. دیالوگهای شخصیتها حالا بیشتر شامل مسائل مهم شده.
بنظرم یکی از نکات مثبت این جلد، پرداختن مجدد به نقش اصلی بود و یه توصیف خیلی دقیق تو کتاب از آریا وجود داشت: قدرتهای زیاد، بدون اینکه بدونه چطور دقیقا ازشون استفاده کنه. با کله رفتن به سمت دشمن، بدون برنامه.
واقعا انتظار داشتم بعد هشت جلد دیگه این دو مورد به حدی تو آریا کمرنگ بشن که لازم نباشه کسی بهش گوشزد کنه.
نوسانهای قدرت آریا هم با وجود دلایلی که کتاب میاره، بازهم گاهی قابل قبول نیستن. تکلیف احساسات عاشقانه آقا هم که هنوز معلوم نیست. اون همه تو جلد ۵و ۶ و همین جلد صرف احساسات صوفیا شد، ولی راحت از کنار احساسات آریا گذشته میشه. داخل این جلد مجددا با فلش بکها روابط خفقان رو با پارسیس و دینارگل دیدیم و همچنین فهمیدیم که چطور به دربار شاه کاظم وارد شدن.
فصل حقیقت، واقعا یک تناقض بزرگ رو رفع کرد: اینکه ما تا حالا فکر میگردیم چرا خفقان والدین آریا رو کشته؟ و تواین جلد معلوم شد که قتل خاندان زناهره بیشترش کار عالم نباتی بوده. ظاهرا افرادی که برای پریزاد دندون تیز کرده بودن خیلی بیشترن! به سوالی که مدتها داشتیم مبنی بر سرنوشت سورنا، پاسخ داده شد، اما در عوض سرنوشت تانیا یا همسر سورنا که جاسوس بود، نامعلوم مونده. خیلی خوشحالم که نویسنده بالاخره از کیارش استفاده کرد، واقعا از اعضای قدیمی و دوست داشتنی مجموعه بود که حیف بود فراموش بشه...