جبران مرد بداخلاق و بخیلی است که یک باقلافروشی محبوب دارد. همه برای غذای او صف میکشند. اما همانطورکه گفتیم، او بسیار خسیس است و با حساب و کتاب دقیق سه ملاقه در ازای یک لیره برای مشتریانش غذا میکشد. چه پاتیل بزرگ با خودت برده باشی، چه کاسهای کوچک، او همان سه ملاقه را برایت میریزد و حتی از خیر یک نخود اضافه هم نمیگذرد. آن روز صبح اما بسیار اتفاقی حواس جبران پرت میشود و یادش میرود از راوی قصهی ما پول بگیرد. راوی دو به شک میشود که عدم پرداخت پول را به او گوشزد کند یا نه.
در نهایت راوی کتاب صوتی گردو یا بهشت، مسئله این است بدون پرداخت پول میرود، اما ذهنش درگیر میشود. با خودش فکر میکند بهتر است یک لیره را پس بدهد و بهشت را بخرد، یا آن را پیش خودش نگه دارد و با آن یک هفته گردو بخورد. رفیق شامی از نویسندگان محبوب سوریه و ساکن آلمان است. او در کتاب حاضر به دوران کودکی خود باز میگردد و محیط کوچه و بازار آن دوره را با زبانی ساده و صمیمی توصیف میکند
در نهایت راوی کتاب صوتی گردو یا بهشت، مسئله این است بدون پرداخت پول میرود، اما ذهنش درگیر میشود. با خودش فکر میکند بهتر است یک لیره را پس بدهد و بهشت را بخرد، یا آن را پیش خودش نگه دارد و با آن یک هفته گردو بخورد. رفیق شامی از نویسندگان محبوب سوریه و ساکن آلمان است. او در کتاب حاضر به دوران کودکی خود باز میگردد و محیط کوچه و بازار آن دوره را با زبانی ساده و صمیمی توصیف میکند