داستان در مورد زوجهایی است که هیچ شناختی از هم ندارند و از تغییر هرچند کوچک ترس دارند. زن و شوهری هستند در داستان که در عین رفاه مالی و دانشی نسبی اما حرف هم را نمیفهمند و توجهی به هم و خاستههای هم ندارند. اما از آن سو کارمند هتلی که در آن اقامت دارند با یک مکالمه کوتاه خاسته خانوم رابا توجه کردن میفهمد. خانوم بخاطر توجه کارمند از او خوشش میآید بدون هیچ گونه تمایلی.
ممنونم از کتابراه
ممنونم از کتابراه