خدایا کل داستان داشتم حرص میخوردم اخه بخاطر به سس اینکارا لازم بود حتی بخاطر سس از خیر تصادف ماشین
هم گذشت بخاطر سس تک نفره آپارتمان و ماشینش رو فروخت چرا اون همبرگری تویه شیراز سس و ازش نگرفت و این ظلم رو در حق این بنده خدا انجام داد
یا یه همبر دیگه بهش میفروخت که این فرد به تهران و بعد به بره آمریکا نخواهد و این همه زحمت نکشه فرد واقعا وسواس فکری داشت و دست خودش نبود باید درکش کرد
و اینکه از فکر سس نمیتونست در بیاد واقعا عذاب اوره حتی برای خود فرد اخر داستانم رئیس کل این همبرگر فروشیها که فردی تنها در آمریکا بود تمام داراییاش رو به نام فرد زدو این دور از ذهنه بنظرم و بچگونه بود
و حتی وقتی مدیر عامل شرکت شده بود تنها فکرش این بود آیا تعداد نانها همبرگرها و سسها برابره حتی اون موقعه هم احساس شادی نداشت بخاطر وسواس فکری
هم گذشت بخاطر سس تک نفره آپارتمان و ماشینش رو فروخت چرا اون همبرگری تویه شیراز سس و ازش نگرفت و این ظلم رو در حق این بنده خدا انجام داد
یا یه همبر دیگه بهش میفروخت که این فرد به تهران و بعد به بره آمریکا نخواهد و این همه زحمت نکشه فرد واقعا وسواس فکری داشت و دست خودش نبود باید درکش کرد
و اینکه از فکر سس نمیتونست در بیاد واقعا عذاب اوره حتی برای خود فرد اخر داستانم رئیس کل این همبرگر فروشیها که فردی تنها در آمریکا بود تمام داراییاش رو به نام فرد زدو این دور از ذهنه بنظرم و بچگونه بود
و حتی وقتی مدیر عامل شرکت شده بود تنها فکرش این بود آیا تعداد نانها همبرگرها و سسها برابره حتی اون موقعه هم احساس شادی نداشت بخاطر وسواس فکری