سر والتر اسکات در کتاب راب روی، اندکی از تاریخ خونبار اسکاتلند را با قلم توانای خود به تصویر میکشد. شخصیت اصلی داستان او نجیبزاده جوانی به اسم فرانک است که در نتیجه عدم توافق با پدر یک دنده خود به قلعهای در شمال انگلستان نزد عمویش که او را هرگز ندیده بود، تبعید میشود.
حوادث و اتفاقات جالب و در عین حال خطرناکی برای این جوان بیتجربه در این قلعه اتفاق میافتد. او در آن جا با دختری جوان از اقوام دور خود آشنا شده که با آشنایی و نفوذی که در منطقه دارد به حمایت از این جوان بر میخیزد....
حوادث و اتفاقات جالب و در عین حال خطرناکی برای این جوان بیتجربه در این قلعه اتفاق میافتد. او در آن جا با دختری جوان از اقوام دور خود آشنا شده که با آشنایی و نفوذی که در منطقه دارد به حمایت از این جوان بر میخیزد....