کیم بیونگسو»، قاتل زنجیرهای بازنشسته ۷۰ سالهای که به آلزایمر مبتلا شده، در تلاش است تا گذشتهاش را به یاد بیاورد و همزمان از دخترخواندهاش، «اونهی»، در برابر فردی که فکر میکند یک قاتل خطرناک است، محافظت کند. اما مشکل اینجاست که او دیگر نمیتواند به حافظه و درک خودش از واقعیت اعتماد کند. با پیشرفت بیماری، مرز میان خاطرات، توهمات و حقیقت برایش محو میشود.
این کتاب یک داستان مهیج روانشناختی است که به موضوعاتی همچون ماهیت حافظه، هویت، و پیچیدگی اخلاقی خیر و شر میپردازد. کیم بیونگسو شخصیتی است که در مرز بین انسانیت و جنایت حرکت میکند—او هم یک قاتل است و هم یک پدر نگران. اما آیا آدمکشی که حافظهاش را از دست میدهد، همچنان مسئول گذشتهی خود است؟
پیامهای کلیدی:
• حافظه، پایهی هویت انسان است. اگر آن را از دست بدهیم، چه چیزی از ما باقی میماند؟
• مرز میان خیر و شر همیشه واضح نیست. حتی یک قاتل هم میتواند عشق و مسئولیت را احساس کند.
• فراموشی ممکن است انسان را از گذشتهاش رها کند، اما همیشه هم راه نجات نیست. گاهی باعث میشود که فرد درون خودش گم شود.
«خاطرات یک آدمکش» داستانی است که با ذهن مخاطب بازی میکند و او را درگیر یک معمای بزرگ میسازد: آیا کیم بیونگسو یک قهرمان بود یا یک قاتل تا آخرین لحظه؟ این رمان، مخاطب را به چالش میکشد تا ببیند حقیقت واقعاً چیست—و آیا اصلاً حقیقتی وجود دارد؟
این کتاب یک داستان مهیج روانشناختی است که به موضوعاتی همچون ماهیت حافظه، هویت، و پیچیدگی اخلاقی خیر و شر میپردازد. کیم بیونگسو شخصیتی است که در مرز بین انسانیت و جنایت حرکت میکند—او هم یک قاتل است و هم یک پدر نگران. اما آیا آدمکشی که حافظهاش را از دست میدهد، همچنان مسئول گذشتهی خود است؟
پیامهای کلیدی:
• حافظه، پایهی هویت انسان است. اگر آن را از دست بدهیم، چه چیزی از ما باقی میماند؟
• مرز میان خیر و شر همیشه واضح نیست. حتی یک قاتل هم میتواند عشق و مسئولیت را احساس کند.
• فراموشی ممکن است انسان را از گذشتهاش رها کند، اما همیشه هم راه نجات نیست. گاهی باعث میشود که فرد درون خودش گم شود.
«خاطرات یک آدمکش» داستانی است که با ذهن مخاطب بازی میکند و او را درگیر یک معمای بزرگ میسازد: آیا کیم بیونگسو یک قهرمان بود یا یک قاتل تا آخرین لحظه؟ این رمان، مخاطب را به چالش میکشد تا ببیند حقیقت واقعاً چیست—و آیا اصلاً حقیقتی وجود دارد؟