داستان خوبی بود. منتهی در چند موضوع از داستان سوالاتی برایم ایجاد شد که جوابش را نگرفتم. یکی اینکه چرا شخصیت اصلی که تا اواخر داستان با احتیاط بسیار و مخفی کاری حرفهای پیش رفته بود ناگهان همهی داستان را برای شوهرش به صورت کاملا صادقانه تعریف کرد. از این شخصیت بعید بود. دوم اینکه چرا همسرش که اصلا حاضر نبود در مورد خانوادهاش حرف بزند ناگهان شروع به تعریف جزییات کرد!! ثالثا و مهم تر از همه اینکه نامزد دکتر چرا باید در خانه میبود و در نیمهی اول داستان صحنههای دلهره آور ایجاد میکرد؟؟؟ تا جایی که من فهمیدم روند داستان هیچ نیازی به حضور او نداشت!!!
موضوع بعدی اینکه من با تصویر «بسیار زیبایی» که نویسنده از خانواده در آخر داستان ارائه میدهد مشکل داشتم. به هر حال این خانواده بر پایهی موضوعات تیره و تاری بر پا شده و تا جایی واقعا شبیه به این بود که نویسنده طرفدار چنین روشی برای تشکیل خانواده است!!
نکتهی بعدی در مورد گوینده است که صدای بسیار زیبا و جذابی دارند. اما در قسمتهایی از داستان حالت طنز به اجرا میدادند که با روند داستان همخوانی نداشت. مخصوصا برای شخصیتهای مرد.
با تشکر فراوان از کتابراه
موضوع بعدی اینکه من با تصویر «بسیار زیبایی» که نویسنده از خانواده در آخر داستان ارائه میدهد مشکل داشتم. به هر حال این خانواده بر پایهی موضوعات تیره و تاری بر پا شده و تا جایی واقعا شبیه به این بود که نویسنده طرفدار چنین روشی برای تشکیل خانواده است!!
نکتهی بعدی در مورد گوینده است که صدای بسیار زیبا و جذابی دارند. اما در قسمتهایی از داستان حالت طنز به اجرا میدادند که با روند داستان همخوانی نداشت. مخصوصا برای شخصیتهای مرد.
با تشکر فراوان از کتابراه