از اونجایی که قلعه حیوانات نوشته نویسنده رو خیلی دوست داشتم این کتتب رو خوندم، قطعا به پای اثن داستان نمیرسه، اما خیلی خب و ظریف در غالب داستان روایت ایمان و بی ایمانیه،
دختر مشیش از یک خانواده فقیر که به شدت پایبند دین هستش اما اژ سر عادت و اجبار و جو خانواده و محل زندگی در اثر یک اتفاق دنیایش عوض میشه و حافظهاش رو مدتی از دست میده و در دنیای کاملا متفاوت قرار میگیره و ایمانش رنگ میبازه. در پایان بااینکه عقیدهاش از بین رفته چون نکیتونه اون حفره و خلا رو پر کنه همون زندگی قدیمی و سخت رو از سر میگیره با این تفاوت که اینبار عقیدهای نداره
دختر مشیش از یک خانواده فقیر که به شدت پایبند دین هستش اما اژ سر عادت و اجبار و جو خانواده و محل زندگی در اثر یک اتفاق دنیایش عوض میشه و حافظهاش رو مدتی از دست میده و در دنیای کاملا متفاوت قرار میگیره و ایمانش رنگ میبازه. در پایان بااینکه عقیدهاش از بین رفته چون نکیتونه اون حفره و خلا رو پر کنه همون زندگی قدیمی و سخت رو از سر میگیره با این تفاوت که اینبار عقیدهای نداره