با سلام و سپاس از زحمات کتابراه
راضیه سلیمی قصه را در کتاب صوتی چهرهای در سایه روشن، از جایی شروع میکند که زن جوانی در یک تاکسی نشسته و عکسهای قدیمیای را که به تازگی چاپ کرده زیرورو میکند. زن از بابت دیدن آن عکسهای قدیمی شوق زیادی دارد؛ زیرا بعد از گذشت سالهای طولانی نگاتیو آنها را در صندوقچهی وسایل مادر مرحومش پیدا کرده. آن عکسها، تصویری از خاطراتی را برایش زنده میکنند که پیش از این هیچ تصوری از آنها نداشته است. عکسها مربوط به تولد او هستند. خودش را نگاه میکند که خوشحال در آغوش مادرش آرام گرفته و اعضای فامیل نیز دورتادورش نشستهاند؛ چهرههای خندانی که بعضی از آنها را به یاد میآورد و بعضی را نه. زن با بیخیالی و سرخوشی خاصی که از دیدن این خاطرههای دور اما تازهکشفشده دارد، آنها را با سخاوتمندی به زنی که در کنارش در تاکسی نشسته و سعی دارد تا احساس کنجکاوی زایدالوصفش برای دیدن آن عکسها را پنهان کند، نشان میدهد. زن اندکی بعد به مقصدش میرسد و از تاکسی پیاده میشود.
راضیه سلیمی قصه را در کتاب صوتی چهرهای در سایه روشن، از جایی شروع میکند که زن جوانی در یک تاکسی نشسته و عکسهای قدیمیای را که به تازگی چاپ کرده زیرورو میکند. زن از بابت دیدن آن عکسهای قدیمی شوق زیادی دارد؛ زیرا بعد از گذشت سالهای طولانی نگاتیو آنها را در صندوقچهی وسایل مادر مرحومش پیدا کرده. آن عکسها، تصویری از خاطراتی را برایش زنده میکنند که پیش از این هیچ تصوری از آنها نداشته است. عکسها مربوط به تولد او هستند. خودش را نگاه میکند که خوشحال در آغوش مادرش آرام گرفته و اعضای فامیل نیز دورتادورش نشستهاند؛ چهرههای خندانی که بعضی از آنها را به یاد میآورد و بعضی را نه. زن با بیخیالی و سرخوشی خاصی که از دیدن این خاطرههای دور اما تازهکشفشده دارد، آنها را با سخاوتمندی به زنی که در کنارش در تاکسی نشسته و سعی دارد تا احساس کنجکاوی زایدالوصفش برای دیدن آن عکسها را پنهان کند، نشان میدهد. زن اندکی بعد به مقصدش میرسد و از تاکسی پیاده میشود.