نظر سوزان مکبر برای کتاب صوتی سگ خوشبخت

من خیلی خوشم اومد یادگار نویسنده روبروی من توی یک کافی شاپ نشسته بود و این حکایت رو تعریف می کرد طنز بسیار قشنگی داشت یک کنایه بسیار خوبی داشت وقتی که می گویند از یک چیزی بنویس که درد و قصه توش نباشه از این موضوع بنویسه در مجموع برای یک حکایت کوتاه جذاب بود راستش این دنیا بسیار عجیبه اتفاقات این دنیا دست ما نیست زندگی این سگ قصه می تونست در یک مکان دیگه در یک دوره تاریخی دیگه کاملا متفاوت باشه این چیزهاست که تفاوت ها رو ایجاد می کند ادبیات وظیفه اش همینه که با خوندن یا شنیدن اون آدم رو به فکر ببره نویسنده به زن ها و کودکان بیشتر نگاه کرده و از مردها خبری نیست حالا چرا برای من جای سوال داره در اون خیابون که داشت توصیفش می کرد خبری از مردها نبود صرفا زن های متولی بودن که با بچه ها قدم میزدن و از زندگی سطحی اون ها صحبت می کرد از این منظر که نگاه نویسنده خیلی به ثروت بدبینانه است دارای نقد است در اون قسمت که هزینه نگهداری از درخت ها میتونه وضعیت مالی و پیشرفت اقتصادی چند کودک رو تغییر بده آدمی رو در فکر فرو میبره به راستی مسئولین اگر بجای خرج های زیبایی شهرها اولویت آموزش و رفاه مردم رو در نظر داشته باشن چه بسا جامعه ای متعادل تر داریم خیابان های افراد ثروتمند بسیار هزینه بیشتری از سوی دولت انجام میگیره و خیابان های افراد پایین دست در واقع به سبک زندگی فقیرانه خودشان هستصباح الدین علی در سال ۱۹۴۸ هنگام تلاش برای فرار از چنگ مأموران دولت ترکیه در مرز بلغارستان به ضرب گلولهٔ مأموران نهادهای امنیتی کشته شد. اما آثارش به حیات خود ادامه دادند