نظر بیتا جوان برای کتاب آموزگار

داستان در مورد زن و شوهری است که هر دو در یک مدرسه دخترانه تدریس می کنن و نیز یک دختر دبیرستانی که شایعاتی در مورد ارتباط او با یکی از معلم های سال قبلش وجود دارد و در سال جدید هم رابطه ای عاطفی و نزدیک با همسر زن که معلم اوست برقرار می کند که این خود منجر به حوادثی میشود که حقایقی را از زندگی زن و شوهر قصه آشکار می کند. اینکه نویسنده وقایع را از دیدگاه هر سه شخصیت اصلی داستان بیان کرده جالب است و علاوه بر این ریتم داستان نیز به خوبی حفظ شده است و نویسنده به خوبی توانسته خواننده را بد خود همراه کند. فقط حوادث پایانی داستان خیلی منطقی نیستند. اول اینکه چطور با وجود ضربات سنگین و خونریزی شدید یک فرد می تواند حرکت کرده و کاری انجام دهد. دوم اینکه وقتی فردی به قتل کسی اعتراف می کند قطعا اولین اقدام پلیس رفتن به محل جنایت است که در این صورت قتل دوم هم باید برملا میشد. سوم اینکه چطور بی مقدمه دوست پسر سابق و همکلاسی دختر یکدفعه با او خوب می شوند و می خواهند به او کمک کنن. در کل به جز پایان ضعیف این داستان می تواند برای کسانی که به مطالب روانشناسی و خصوصا دنیای نوجوانان علاقمندند جالب باشد و ارزش یک بار خواندن را دارد.