نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب صوتی میکروسکوپ

میکروسکوپ
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۱۲/۰۴
00
داستان در مورد مردی بود که دلش می خواست یک میکروسکوپ داشته باشد و به دروغ به زنش گفت که پولش را گم کرده تا با آن برای خود یک میکروسکوپ بخرد بعدها به دروغ گفت به دلیل بازده زیاد کاری که در کارش داشته میکروسکوپ را به او هدیه دادند. مردا بچه هایش از طریق میکروسکوپ میکروب های زیادی را در آب دیدند و ناراحت در واقع بدن ما مولکول هایی دارد که به آن مولکول های سفید می گویند که میکروب ها را می کشند و با آن ها مبارزه می کنند. ولی مرد دید در خون او نیز میکروب است و حرص می خورد و گفت کوتاهی عمر انسان ها به خاطر این میکروب هاست بیشتر فکر و ذهنش وجود میکروب ها شده بود. از آنجایی که در آن زمان مرد با دانش اندک خود به علم علاقه داشته ولی باید گفت که در داخل خون انهایی که دیده مولکول های خون بودند و او به اشتباه آن ها را میکروب فرض کرده.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.