از صدای زیبای گویندگان بسیر لذت بردم.
داستان، روایتی کوتاه از شبی برفی است، توصیفی از تنهایی ادمها، عدم علاقه به معاشرت با هم نوعان و پناه بردن انسان به سکوت، خلوت، تنهایی و موجوداتی که نمیتوانند صحبت کنند ولی سرشار از احساسات هستند؛ و سوالی که شاید برای شنونده یا خواننده مطرح شود که چرا زن معاشرت با یک سگ را به گذراندن وقت با هم نوعانش ترجیح داده؟! به نظرم رسیدن به این مفهوم که تنها کسانی میتوانند به روح تو آسیب برسانند که به زبان ادمی سخن میگویند باعث پناه بردن روز افزون ما ادمها به سمت فرشتههای بی زبانی مثل سگ و گربه و... شده است و مطمئنا کسانی این مسئله را درک میکنند که یکی از این موجودات دوست داشتنی را در کنار خودشان داشته باشند.
داستان، روایتی کوتاه از شبی برفی است، توصیفی از تنهایی ادمها، عدم علاقه به معاشرت با هم نوعان و پناه بردن انسان به سکوت، خلوت، تنهایی و موجوداتی که نمیتوانند صحبت کنند ولی سرشار از احساسات هستند؛ و سوالی که شاید برای شنونده یا خواننده مطرح شود که چرا زن معاشرت با یک سگ را به گذراندن وقت با هم نوعانش ترجیح داده؟! به نظرم رسیدن به این مفهوم که تنها کسانی میتوانند به روح تو آسیب برسانند که به زبان ادمی سخن میگویند باعث پناه بردن روز افزون ما ادمها به سمت فرشتههای بی زبانی مثل سگ و گربه و... شده است و مطمئنا کسانی این مسئله را درک میکنند که یکی از این موجودات دوست داشتنی را در کنار خودشان داشته باشند.