نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب صوتی سه شنبه خیس

سه شنبه خیس
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۱۱/۳۰
00
چرا دختره با پدربزرگش زندگی نمی کرد بعد از مرگ مادرش تنها بود از پدرش سیاوش ه از زندانی های انقلاب بود نیز خبری نبود. در خبری زندانی های اوین اواخر انقلاب آزاد شده بودند. واو و به دنبال پدرش رفت اما او را آن جا ندید در واقع پدرش چند وقت قبل از آزادی اعدام شده بود و به او چیزی نگفتند. زندانیان نواده هایشان را در آغوش می گرفتند و یک مادر چترش را به دختر داد و رفت پسرش را بغل کرد. من دختر با چت به خانه برگشت و تمام مدت آن چت را پدرش تصور می کرد و با او حرف می زد. اما بعد در باران آن را گم کرد وقتی تمام ماجرا را برای پدربزرگش تعریف کرد پدربزرگش گفت چرا خودت را گول می زنی پدرت مرده و دیگر برنمی گردد. اما بعد هر دو به دنبال چتر همه جای خیابان را گشتند. انگار چتر پدرش بود. آن جا که هر دو به دنبال چتر بودند خیلی غمگین بود.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.