با احترام به همه نظرات دوستان، این کتاب را خیلی نپسندیدم، در کل اینکه هیچ حامی بالاتر از خدا نداریم و همواره باید به خود انرژی مثبت بدهیم درست، ولی شما فکر کن اگر این کتاب دست یک نفر که قتل بیگناهی را مرتکب شده بیوفته، بر اساس استنباط کتاب ایشان از فردای آنروز نباید گناه قتلی را که انجام داده نباید به دوش بکشد. یاد اون حکایت افتادم که کودکی برای داشتن دوچرخه به درگاه خدا دعا میکرد و فردی روحانی به او گفته بود که خدا فقط میتواند ثواب را اجر و گناه را ببخشاید و پسر با خود فکر کرده بود که پس برود دوچرخهای بدزد و بعد بیاید از درگاه خدا طلب بخشش نماید.
این کتاب ترویج مثبت نگر بودن هست ولی در عین حال میتواند برای آندسته که مجرم و قاتل و دزد هستند محلی برای توجیه فجایعی که انجام دادهاند باشد و این یعنی حذف وجدان از کلیه شئونات زندگی
این کتاب ترویج مثبت نگر بودن هست ولی در عین حال میتواند برای آندسته که مجرم و قاتل و دزد هستند محلی برای توجیه فجایعی که انجام دادهاند باشد و این یعنی حذف وجدان از کلیه شئونات زندگی