نظر سوزان مکبر برای کتاب صوتی نظم

نظم
سوزان مکبر
۱۴۰۳/۱۱/۲۲
00
اگر نویسنده کتاب چارلی چاپلین نبود شاید اینقدر هم خواننده هم نداشت اثر متوسطی بود مفهموم به طور خیلی مستقیم عنوان شده بود سیاه و سفید شخصیت ها واضح بود ضمنا مترجم این اثر احمد شاملو و چنانکه می دانیم ترجمه های ایشون سلیقه ای است و ترجمه نیست گاهی نویسندگی هم هست!! نظم حرکت سربازان، در ذهن او نیز نظمی به وجود آورد. از نو فریاد کشید و سربازان به حالت حاضرباش درآمدند. اما در وقفه یی که پس از فرمان ماقبل آخر به وجود آمد آهنگ پرشتاب قدم هایی در حیاط زندان طنین افکند. او این صدا را می شناخت: صدای پاهای «نجات» بود شعور و حضور ذهن خود را بازیافت و با همۀ قوا رو به جوخۀ اعدام فریاد کرد: «ایست. دست نگه دارید.» آن شش مرد قراول رفته بودند آن شش مرد را نظم، مجذوب خود کرده بود... آن شش مرد، به شنیدن فرمان ایست آتش کردند واژه نظم در این داستان مورد اعتراض بوده است و نویسنده اسم اثرش را هم گذاشته نظم همین نظم است که عادت است و در حالی که افسر فرمان ایست صادر کرده سربازان شلیک کرده اند غافلگیری دردناکی است راستش این افسوس که افسر داستان در ادامه زندگی با آن دست و پنجه نرم می کند غیر قابل انکار است برای خواننده هم همین است اگر اعدام عادی می شد شاید آنقدر دردناک نبود ولی جایی است که با یک اشتباه جان یک آدمی از میان رفته به هرحال فضای سیاسی آنقدر واضح توضیح داده شده که از استعاره ها و سایر موارد خالی است به نظر من یک تکه نمایش است و ذهن نویسنده دراماتیک بوده و درگیر واکنش ها و حرکات بدن است و دنیای ذهنی ندارد بد نیست نقل قولی از آقای رضا بی شتاب کنم: پایانِ داستانِ نظم، من را به یادِ صحنه ای از رمانِ «شازده احتجابِ» زنده یاد هوشنگ گلشیری انداخت. صحنه ای درد آور و تکرار شدنی
هیچ پاسخی ثبت نشده است.