نظر Farina Ramezani برای کتاب صوتی شب را زنده بمان

اصلا شبیه کتاب اولی که از سیجر خوندم نیست. وسطهاش خسته کننده بود و چون شخصیتها محدود بودند میشد حدس زد اخرش چی میشه. فیلم های ذهنی هم باعث میشد کفر ادم بالا بیاد که الان تخیل هست یا واقعی. مثل فیلمهای تخیلی که اخرش میغهمی توی خواب اتفاق افتاده بوده. شخصیت اصلی داستان هم یک دختری هست که یک جاهایی ترسو و خنگ و یک جاهایی زیادی باهوش و یک جاهایی حتی از یک مرد قوی تر نشون داده میشه. یک باگ بزرگ هم داشت. پیرزن سرطانی لاغر مردنی چطور جاش رو با اون هیکل بزرگش و قد بلندش از وسط اتیش میبره سوار ماشینش میکنن که ازش محافظت کنه. یا باگ دیگر اینکه دو تا مرد گنده وقتی میبنند چارلی توسط پیرزن نحیف اسیر شده فقط از ترس هفتتیر پیرزن رو خلع سلاح نمیکنند. هر دو هم میترسند و اسیب میبینند از پیرزن. این خیلی مسخره بود. اینکه نامزد چارلی قاتل بوده هم یک پایان دوست نداشتنی بود که غیر فابل باور بود و کاملا فانتزی بود.