نظر 📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦ برای نمایش صوتی پلیکان

نمایش صوتی پلیکان
آگوست استریندبرگ، جواد عاطفه
۲۰۵۷ رای
📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦
۱۴۰۳/۱۱/۲۰
داستان در مورد زنی به نام پلیکان بود که خیلی خودخواه بود و فقط به فکر خودش بود او پول‌های شوهرش را صرف خوشگذرانیی‌های خود می‌کرد. با اینکه خدمتکار داشتن اما فقیر بودن غذای آن‌ها بسیار ساده بود و حتی شومینه را روشن نمی‌کردند چون پلیکان می‌گفت پول هیزم نداریم. و خانه همیشه سرد بود. گردا و فردریک همیشه در حال لرزش بودند اما از ترس مادرشان بخاری را روشن نمی‌کردند. او پنهانی غذای لذیذ می‌خورد و بچه‌هایش گرسنه بودند عاقبت پدرشان مرد و در نامه‌ای به بچه‌هایش گفت خودخواهی‌های پلیکان او را کشته است. شوهر گرداب نیز فقط به خاطر ارث و میراث با پلیکان شریک شده بود. اما وقتی فهمید پولی وجود ندارد آن‌ها را رها کرد. عاقبت پلیکان بر اثر خودکشی مرد در واقع او دچار بیماری روانی بود. در جایی‌هایی از داستان از سردی خانه صحبت می‌شود که فکر کنم اشاره به سردی روابط بین آن‌ها می‌باشد.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟