نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب صوتی خاک و نفس

خاک و نفس
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۱۱/۱۸
00
داستان در مورد سه دانشجو است که برای پژوهش خود به سفر رفتهاند و باید جایی را حفاری کنند تا از آن کار نمره بگیرند و بورسیه شوند دو تا از دانشجوها زن و شوهر هستند و میخواهند از هم جدا شوند آنها حتی یک بچه چند ماهه نیز دارند اما زن فقط به فکر بورسیه است و به شوهر و بچهاش توجهی نمیکند و مدام از او متنفر است در حین پژوهش و حفاری کردن مرد سعی دارد او را از جدا شدن منصرف کند و بگوید به خاطر بچه این کار را نکن ما زن با خشم میگوید که من مادربزرگش نیستم. خلاصه آنها پس از حفاری در یک جایی که پر از خاک هست ه اسکلتی برمی خورند در واقع آن جا ۳ اسکلت پیدا میکنند عکس میگیرند زن با خوشحالی میگوید ما بورسیه شدیم ولی چرا آن اسکلتها سه تا هستند. آنها نیز سه تا هستند. به غیر از زن و شوهر سومی آنها نیز که هیچ چیز برایش مهم نبود و فقط میخواست یک چیزی حفر کنند و به قول خودش پژوهش سرسری را انجام دهد تا نمره بگیرندخیلی بی خیال بود.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.