نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب صوتی آینه

آینه
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۱۱/۱۷
00
از داستانهای مبهم زیاد خوشم نمیاد آن مرد که که بود ا ۱۳ سال خود را در آینه ندیده بود چرا اسم و فامیل خود را نمیدانست حالا از همه اینها گذشته میخواست پس از سالها برای خود شناسنامه تهیه کند اما او شناسنامه خود را گم کرده بود وقتی به ثبت احوال رفت گفت باید برگه شهود داشته باشد ولی هیچ کدام از اهالی که نزدش میرفت تا برگه را امضا کند رد میکرد و میگفتند آخه اسمت را نمیدانیم پیش نانوایی پیش رختشویی پیش دکان و غیره رفت عاقبت تصمیم گرفت شناسنامه یک مرد مرده را تهیه کند. در اینجای داستان میگوید که آن مرد احساس میکند دندانهایش در حال ریختن و فکش در حال خم شدن و فکش در حال خم شدن هست احساس کرد که مرگش نزدیک است شاید در اینجا شخصیت آن رد مرده که شناسنامهاش را گرفته به او تلقین شده او یک دفعه تصمیم میگیرد که پس از ۱۳ سال دوباره خود را در آینه ببیند.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.