نظر 📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦ برای کتاب صوتی شاه پر

چه غمگین هیچگاه فکر نمی‌کردم کبوترها انقدر زجر بکشن. مردی بد خلق و بد دهن به نام رحیم که می‌خواست به پسری یاد دهد چگونه کفترها را پرورش دهد و آن‌ها را کنترل کند و پسر با عنقی‌های رحیم را نادیده می‌گرفت. و به حرف‌هایش گوش می‌داد رحیم شاه پر کفترها را کن که زیاد پرواز نکنند و به کلبشان خو بگیرند و اینکه زیاد بهشون دونه ندیم تا همیشه چشمش به دونه‌ها باشه و سریع برگرده به جای اولش. و... خلاصه به نظر من این یک ظلم هست که به کفترها روا می‌شود اما سرانجام یکی از کفترها که موقع غذا شده بود سرش را از کلبه بیرون می‌کند و بین تورهای فلزی گیر می‌کند و از آن جا که آن تورها بر اثر آفتاب بسیار داغ شده بود گردن او را داغ می‌کند تند تند بال می‌زند و عاقبت می‌میرد. به نظر من کفترها نیز باید آزادانه در آسمان آبی پرواز کنند هیچگاه فکر نمی‌کردم چنین ظلمی در حق کفترها شود ما نیز در بچگی کفتر داشتیم ولی چنین ظلم‌هایی روا نمی‌شد.