نظر سما جعفری برای کتاب عشق و آوارگی

عشق و آوارگی
علی راهدان جو
۴۶۹ رای
سما جعفری
۱۴۰۳/۱۱/۰۸
ایرادهای داستان خیلی زیاد بود. یکی این که انگار اصلا ویرایش نشده بود. تا حالا کلمه‌ی «افکارات» و «لباسان» نشنیده بودم! افکار که خودش جمع فکر هست و لباس رو هم به صورت لباس‌ها جمع میبندند، نه لباسان... دیگه این که رفتار مهرداد خیلی بچگانه و اشتباه بود. کسی که از نظر اطرافیان آمادگی ازدواج داره و بزرگترها و آدمهای باتجربه تاییدش میکنند، همچین کاری نمیکنه. بعد در آخر مریم چطور باهاش کنار اومد و آشتی کرد و حاضر شد باهاش زندگی کنه. در حالی که مهرداد آوارش کرد و باعث مرگ پدر و فلج شدن مادرش شده بود. مریم اینهمه وقت چطور تونست هیچ سراغی از خانوادش بگیره و بهشون خبری از خودش بده؟ فراموشی دوم مهرداد هم که واقعا بی‌معنی بود. مردم مرتبا در معرض انواع فشار و اضطراب هستند، هر دفعه که فراموشی نمیگیرند. اصلا چطور یک دختر مسلمان تبدیل به خواهر روحانی مسیحی شد و کلیسا هم با پذیرفتنش هیچ مشکلی نداشت؟ به سرپرستی گرفتن سهام هم که خیلی سریع اتفاق افتاد و مهرداد با این که مریم جملش رو کامل نگفته بود، قصدش رو فهمید، انگار که علم غیب داشت. شخصیت رضا هم که تبدیل شد به حسین و انتهای قصه فهمیدیم اونها رو عقد کرده بود.. اصلا کی سوار کشتی شدند، مریم هم که از مهرداد نفرت پیدا کرده بود، چطور با او محرم شد؟ شخصیت کاک مهران رو هم که بی دلیل وارد قصه کردند و دیگه بهش نپرداختند. معلوم هم نشد چطور از مرز کردستان میخواستند به ترکیه برند! بهتر بود به جای این روند (ببخشید) مسخره، مهرداد تلاش میکرد برای جلب رضایت مادرش و دلجویی از مریم و خانوادش... پرداختن به اختلاف طبقاتی و عقیدتی خانواده‌ها و حتی مریم و مهرداد میتونست موضوع بسیار واقعی‌تر، آموزنده‌تر و حتی جذاب‌تری برای این کتاب باشه.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟