نظر 📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦ برای رمان سفر به مرکز زمین

داستان آموزنده و علمی بود که به نظر من بعضی جاها تخیل است چون در زیرزمین چنین موجوداتی وجود ندارد البته شاید دریا باشد. پروفسور لیدن براک یک دانشمند بود و تمام سنگ‌های معدنی جهان را می‌شناخت. روزی او یک کتاب از دانشمندی به نام سکناس را پیدا کرد که در آن نقشه‌ای از سفرش به مرکز زمین بود که به صورت رمزنگاشته بود. پروفسور و برادرزاده‌اش آکسل تصمیم سفر می‌گیرد البته آکسل از اول تا آخر داستان مدام ترسیده و نگران است. راهنمای آن‌ها هانس که بسیار قوی و با مهارت است کمک زیادی به آن‌ها می‌کند. آن‌ها ابتدا از دهانه یک کوه آتشفشان سرد شده وارد شدند آکسل ترسیده بود که فوران کند اما پروفسور گفت در میان صخره‌های آتشفشانی بخارهای غلیظی دیده می‌شود که نشان می‌دهد آتشفشان رخ نمی‌دهد اما اگر سرعت و شدت بخارهای زیاد باشد و هوا از حرکت باز بماند و سنگین شود آنگاه یک آتشفشان اتفاق می‌افتد. در طول سفر به اعماق زمین آن‌ها سنگ‌های گرانیت بسیاری دیدند و در نهایت به یک دریا که از آب‌های دریای سطح زمین به آن جا نفوذ کرده بود رسیدند و در نهایت با یک کوه آتشفشان خارج شدند.