نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب صوتی تیر چوبیهای تار سقف

تیر چوبیهای تار سقف
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۱۱/۰۱
00
داستان در مورد زنی ۴۵ ساله هست که تصمیم میگیرد ازدواج کند تا از تنهایی در بیاد و قرار هست با خواهر شوهر آینده به تهران برود شوهرش مسلم زیبا نبود اما او مدام به خود دلداری میداد که خودش نیز زیبا نیست و در ده با خاله رقیه زندگی میکرد اما وقتی به تهران آمد تا مادر مسلم را ببیند همید که او یک پیرزن مریض هست که با کپسول نفس میکشد زن قبلی مسلم ۶ ماه قبل سکته کرده بود و مرده بود زنی که بسیار برای مادر مسلم پرستار بود و آنها میخواستند که او از مادر مریضشان مراقبت کند مسلم پنهانی با دخترانش تلفنی صحبت کرد و گفت او هیچگاه جای مادرشان را نمیگیرد و وقتی مادرش مرد او را طلاق میدهد حتی خانه مادر مسلم از خانه خودش جدا بود ن با شنیدن این حرفها ناراحت شد و دلش برای خاله رقیه تنگ شد پس از ازدواج منصرف شد و به ده برگشت.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.