نظر م کاظمی برای کتاب صوتی جوینده

جوینده
م کاظمی
۱۴۰۳/۱۰/۲۴
00
اگر در ابتدای شروع کتاب که از زبان شخصیت اصلی یعنی لیا بود کمی درباره زندگی خودش توضیح داده میشد خیلی بهتر بود ما بعد از خواندن چند صفحه کتاب تازه اسم شخصیت اصلی را شنیدیم. نکته بعدی اینکه این یک رمان فارسی است و هنگامی که کاپیتان به بتا زبان را اموخت زبان فارسی را با توجه به حروف اموزش داد اما اسم شخصیتها ایرانی نبود و دوگانگی را برای مخاطب بوجود میاورد. سادیا زخمی بر دل داشت و فقط کاپیتان میتونست زخم هاش رو بپوشونه ولی هیچگاهی مداوا نمیشد. اون باید تمومش میکرد، بخاطر اولین کسی که براش مرد برای بتا، برای مگراس که قطعا در آن هیکل بزرگش، قلبی بزرگتر از آن را جای داده بود و عشق پایان کارش را به فدا کاری رساند، برای شاگ که سمبل وفاداری بود پا به پای سادیا تا آخرین نگاه همراه بود، آلفایی که ندانستم چرا پایانش آنچنان شد، کسی که تا آخرین لحظههای آلفا بودنش مطمئن از زنده ماندن سادیا شد و افجل که از روزهای نخست زندگی با سادیا خو گرفته بود و تا آخرین لحظه در کنارش بود. افراد قوی و فداکاری در دنیا وجود دارن، که باعث انگیزه میشن برام. از این داستان میشه امیدواری، نا امیدی، رنج و مشقت، آسایشی که تا زمان داشتنش متوجه نیستیم، مگر زمانی که از دستش بدیم، و... رو بخوبی حس کرد. حقیقتا بااینکه روزی شاید ۱۰۰ یا ۱۵۰ صفحهی کتاب رو میخوندم اما درآخرین روزا، اگر بگم؛ هر صفحه از صفحات پایانی رو، چندین بار مکررا، میخوندم، به نیت اینکه کتاب تموم نشه، بیراه نگفتم واقعا زیبا، زیبا و زیبا و فوق العاده که تخیلی بس قوی و شگرف، با ترکیبی ایده آل از حس و رئال و گاه یک سنت آمیخته به حس شرقی و خاور دور و حتی خودمانی (ایرانی) داستان رو بسیار باورپذیر کرده واین نشان از قدرت فوق العادهی ذهن نویسندهی محترم است
هیچ پاسخی ثبت نشده است.