نظر زهرا ...... برای کتاب زندگی درخشان من

زندگی درخشان من
زهرا ......
۱۴۰۳/۱۰/۲۳
00
واقعیت اینکه تنها دلیلی که کتاب رو شروع کردم به خاطر این بود که تنها کتابی بود که دانلود کرده بودم و اینترنت نداشتم. در کل انتظار خاصی نداشتم و فقط میخواستم زمان بگذره. اما وقتی با داستان آرئوم همراه شدم لحظه لحظه میدیمش، از سردی که موقع زمستون احساس میکرد یا معذب بودن جلوی دوربین، انگار همه رو احساس میکردم. انگار با قلم نویسنده من آرئومی بودم که مجبور پذیرش جبر دنیا شده بود. به همین خاطر میخواستم ببینم انتهای داستان من چیه انتهای داستان آرئوم. برای خیلی ها اینطور بود که معلومه آخرش میمیره ولی شاید به طرز احمقانه ای هر لحظه امید داشتم معجزه بشه و من آرئومی رو ببینم که با تجربیاتی که یاد گرفته حالا داره رمان می نویسه. بزرگ شده و شاید الان داره تو دانشگاه با دوستاش وقت میگذرونه . نمی دونم ولی از بعد کتابخانه نیمه شب و جز از کل از معدود کتابهایی بود که حس کردم تا عمق قلبم رو درگیر کرد. از هرکس بخواد برای مدت کوتاهی به زندگی فکر کنه و به دریچه دیگری از دنیا بنگره این کتاب رو معرفی میکنم.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.