نظر سوزان مکبر برای کتاب صوتی گنج

من عاشق داستان‌های جلال آل احمد هستم پرتم میکنه به اون دوران... صدای گوینده بسیار بسیار حرفه‌ای بود منم همونجا کنار قصه گو نشسته بودم و داشتم گوش میدادم و آخرش منم دلم میخواست بدونم سر اون زن چی اومدش ولی خیلی خوب قصه ناتمام موند یاد ضرب المثل بادآورده را باد می‌برد افتادم ولی مثل قصه‌های پریان میموند که یکهو یک ثروت زیاد بدست میاری و زندگیت از این رو به اون رو میشه صغری قصه همه جور زندگی رو انگار تجربه کرد فقر و نداری و مکنت و زن حاجی بودن و... تو این قصه مرد سالاری موج میزنه و اینکه زن‌ها بدون شوهر آینده‌ای ندارن اون حاجی قصه تمام زندگیش رو خودخواهانه برای بیماری خرج کرد و این قصه قهرمان نداشت پر از افسوس بود قصه خیلی کوتاه ولی پر از حس دور هم نشستن و گوش کردن از خانم مرضیه هاشمی بابت تهیه کردن این کتاب صوتی کوتاه و دوست داشتنی ممنونم و امیدوارم اگر همه ما یک روز به گنجی دست پیدا کردیم جو گرفته نشیم و معقول خرجش کنیم و سهم دیگران هم بدیم وگرنه دنیا اون رو امتحان قرار میده و نحس و شوم میشه و زندگی اولت هم ازت میگیره اینا رو جهت خنده گفتم کلید اسرار درونم فعال شد... 😉
جلال آل احمد نثر منحصر به فردی داره و به نظرم یک عالمه نظریه خودش رو در داستان هاش داد میزنه به نظرم به شدت به خرافات متعرض هست و مرتبا استهزا میکنه اونها رو تا اندازه‌ای هم به اینکه مذهب به افراد اعتبار میده متعرض و تو داستان هاش از دین چهره خوبی نمیده واژه دوست داشتنی این کتاب زن حاجی بود زن حاجی یک محله شدن کلی ارج و قرب به همراه داشت بهرصورت اینکه زن‌هایی بابت فقر میرفتن و در مجالس میرقصیدن باعث شرمساری بوده و پیرزن قصه گو بابت این از خدا براش آمرزش میخواد اگر الان پیرزن زنده بود میگفت وای من 😲 چه شده🤣